بازی وانمودی چیست؟

بازي وانمودي چيست؟

وانمود كردن يك كار جديد براي كودكان است. آنان دنياي خيالي خودشان را با هر ابزاري كه در دست داشته باشند ، خلق مي كنند و نقش هاي خودشان را به طور نمايشي به اجرا در مي آورند. <<فرض كن تو ……..هستي >> و <<بيا يك بازي بكنبم كه من …..باشم>>   عبارت هاي رايج كودكان در هنگام بازي است.

بازي هاي نمايشي و بازي ها وانمودي شباهت هاي زيادي با هم دارند. در بازي نمايشي بيشتر از امكانات و وسايل واقعي استفاده مي شود ولي در بازي ونمودي ،وانمود مي شود كه مثلا اين چوب،اسب است ،سوارش مي شويم و حركت مي كنيم. در بازي وانمودي تخيل نقش مهمي دارد.

ميل كودك به بازي و توانايي او در بازي از طريق تجسم ، يكي از بزرگ ترين قابليت هايي است كه آن را مي توان با تشويق حفظ كرد و پرورش داد. فرآيند تفكر كودكي كه بدون استفاده از وسايل خاص يك بازي را طراحي مي كند با كاري كه يك كارگردان با فيلم مي كند ، تفاوت چنداني ندارد.كارگردان با استفاده از كلمات يك مجموعه پيچيده شامل اتفاقات مختلف و تعاملات انساني را به وجود مي آورد.كودك هم با وسايلي كه در اختيار دارد و تصاوير ذهني اش مجموعه اي از چند شخصيت مي سازد و آنها را در يك نمايش به حركت وامي دارد.

او به كمك وسايل موجود كه فقط بعضي از آنها ظاهري شبيه به نقش خود در بازي دارند ، بازي را شروع مي كند و با كمك تصورات ذهني خود و تخيلش به بازي جان مي دهد. كودك در هنگام بازي مدام ارتباط زمان و مكان را در موقعيت تغيير مي دهد و آينده را طراخي مي كند.

جهت دهي مناسب و هدفمند اوليا يا مربي مي تواند بازي هاي وانمودي را به وسيله اي براي پرورش رشد شناختي و عاطفي كودك و همچنين آموزش بسياري از مهارت هاي اجتماعي تبديل كند.

فوايد وانمود سازي براي كودكان:

۱– قويت قدرت تخيل: تصور يعني توانايي تجسم آن چيزي كه در حال حاضر وجود ندارد با كمك آنچه در گذشته مشاهده يا تجربه شده است.مثلا كودك وانمود مي كند كه يك تكه پارچه ، دمپايي يا يك پاكت كوچك برنج، بچه اي است كه راه مي رود ، حرف مي زند و مي خندد. اوبراي اين كه ابزار بازي خود را فراهم كند شروع به خيال پردازي مي كند. هر چه كودكان كارهاي خيالي بيشتري انجام دهند، قدرت تخيل و تفكرشان بيشتر مي شود.

۲– افزايش مهارت هاي كلامي: شركت كودكان در بازي هاي نقش گذاري اجتماعي ، توانايي بياني خوبي را از آنان مي طلبد و آنان را براي چيره دست شدن در مهارت هاي كلامي تحريك مي كند. كودكان اگر مي خواهند نظريات شخصيشان در بازي گنجانده شود بايد از طريق گفتار بر روي هم بازي هايشان تاثير بگذارند. بنابراين كودكان در زمينه يادگيري بيان هر چه اثر بخش تر عقايدشان كار مي كنند.

۳– تقويت حس همدلي و خود را در موقعيت ديگري ديدن: ممكن است كودك نقش افراد مختلفي (پدر معلم، پزشك، آتش نشان…)  را بازي مي كند. با تصور ديگران در موقعيت هاي گوناگون، كودك تلاش مي كند آن چيزي را كه آن فرد در آن آن شرايط احساس مي كند در خودش به وجود آورد و آنرا بازي كند. اين همان همدلي يا يكي بودن با ديگران است.

۴– يادگيري نقش ها در موقعيت اجتماعي جديد: وقتي كودك از<< من بابا هستم>>  يا <<من معلم هستم >> يا <<من دكتر هستم >> تغيير شخصيت مي دهد ، آگاهي خود را از شخصيت هايي كه در اطرافش قرار دارند افزايش مي دهد و مس‍‍ًَوليت هاي اين نقش ها را هم مي آموزد و در موقعيت هاي جديد به آن عمل مي كند. مثلا كودكي كه قبل از مدرسه >> مدرسه بازي << كرده است ،‌ در مدرسه واقعي نمي ترسد و آشنايي پيشينش با نقش هاي مختلفي كه در مدرسه وجود دارد و اتفاقاتي كه رخ مي دهد محيط را برايش امن تر مي كند.

۵-انعطاف پذيري در موقعيت هاي جديد : بيشتر كودكان در موقعيت هاي جديد رفتاري دارند كه تابع اميال آني و خود محوري و انعطاف ناپذيري آنان است. علت چنين رفتاري كم تجربه بودن كودك براي درك منطقي موقعيت جديد است. آنها اغلب توانايي پيش بيني اين موقعيت ها را ندارند. موقعيت هايي ماند صبر براي آماده شدن غذا، نوبت آرايشگاه، سالن انتظار فروشگاه و … . وانمود سازي، صحبت با خود و بازي هاي تخيلي به كودكان كمك مي كند در مواقعي كه بايد انتظار بكشند، بيشتر بر خود مسلط باشند و عصباني و ناراحت نشوند.

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *