ریاضیدان ها به چه كارهایی می پردازند؟

دانشمندان هر رشته ای، از یك وسیله فیزیكی استفاده می كنند، اما ریاضیدان ها چون این وسیله را ندارند، همیشه مظلوم تاریخ بوده اند. ریاضیدان ها از ابزاری استفاده می كنند كه فیزیكی نیست، بلكه ابزار فكری است كه استدلال به عنوان ستون و الهام به عنوان ذره بین عدسی های آن است.
كسی نمی تواند ادعا كند كه تا به حال یك انتگرال، یا نقطه هندسی یا حتی یك عدد(!) را دیده! ممكن است نمادهایش را دیده باشد، اما خود عدد هیچ وجود فیزیكی زمینی برای دیده شدن، لمس كردن یا بوییدن ندارد.
خیلی ها فكر می كنند كه ریاضیات به عدد می پردازد و در مقاطع دكتری و بالاتر به عددهای خیلی بزرگ! هیچ چیز از این تصویر دردناك تر نیست، ریاضیات به عدد هم نمی پردازد.
اگر یك كتاب خیلی پیچیده ریاضی را هم بگردید، بزرگتر از عدد ۲ یا ۳ در آن پیدا نمی شود. پس ریاضی چه كار می كند؟ ریاضیات بیشتر اوقات از نشانه ها گفت وگو می كند و نشانه ها فقط عدد را نمایش نمی دهد. بعضی ها هم فكر می كنند ریاضیات یك علم مرده است كه این هم غلط است.
ریاضی تا به امروز هرگز اینقدر زنده نبوده و هنوز در مراحل اولیه رشد خود است. آنقدر هم گسترده است كه هیچ كس نمی تواند ادعا كند با همه آن آشناست یا فكر كند كه در بیش از یك گوشه كوچك آن متخصص است. یكی از اساتید دانشگاه می گفت كه آنقدر حوزه ها تخصصی شدند كه شاید باور نكنید كه آن سر دنیا یك نفر پروفسور شده آن هم در شاخه تخصصی «تغییر متغیر» ! فكرش را بكنید، تغییر متغیر! در نگاه اول شاید حتی خنده دار باشد اما این چیزی است كه واقعیت دارد.
ریاضیدان محض به خاطر خود ریاضیات در آن كار می كند. گاهی این فرد كمترین توجهی به این كه آیا كارش هیچ كاربرد خارجی دارد یا نه، ندارد. گاهی اگر ریاضیات محض برای سایر حوزه های دیگر قابل كاربرد باشد، آن وقت رضایت وجود دارد. واقعیت این است كه اگر از كسانی كه با رضایت قلبی خودشان سراغ این رشته رفتند بپرسید، برایشان سخت است كه انگیزه های شخصی خودشان را بگویند.
به همان دلایلی كه هنرمند نقاشی می كند، او به ریاضیات می پردازد: برای جاذبه خود موضوع، برای خرسندی از تولید چیزی كه برای خودش و همكارانش زیباست. ریاضیات با همه پیرایه های علمی خودش، بسیار شبیه به یك هنر است و تنها كسانی كه استعدادهای ویژه دارند، می توانند به آن بپردازند. قانون های خاص خودش را هم دارد و البته حوزه نامحدودی كه گاهی درك انتزاعی آن به قدری دشوار می شود كه ریاضیدان را خسته می كند. اما شادی بعد از حل مسأله و درك شهودی آن به قدری هیجان انگیز است كه همه خستگی ها را از ذهنش می برد.
برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *